آرامش مینا و مهدی

زمینی شدن فرشته زندگیمون

13مهر بهترین روز زندگیم دیگه 9ماه انتظار تموم شد خدایا باورم نمشد امروز میتونم پاره وجودمو ببینم خیلیییی خوشحال بودم لحظات برام مثل اب نبات شیرین شده بود اصلا نگرانی زایمان نداشتم میدونستم همون خدای بالا سر مراقبمون هست صبح از خواب بیدار شدیم با  ،بابا یه صبحونه نون و مربا کمی خوردیم و کلی عکس سلفی از خودمون گرفتیم هر چند که بابا از عکس بیزاره ولی مجبور بود وایسه البته اخرش یکم اخم کرد ولی من کار خودمو میکردم کلی عکس گرفتم که واست بمونه بعد حرکت کردیم به سمت خونه مامانی از وقتی که از خونه امدیم بیرون یه چند دقیقه ای فیلم گرفتم سر راه رفتیم یه بنر بابا از جایی گرفت برد داد مغازه منم رفتم چند تا عکس با خانم کریمی که همکار بابا هست گرفت...
24 آبان 1396
1